مادری به سبک تابان
-
دنیای خاکستری پروا، قهرمانِ کتاب “کارت پستال”
فرق زیادی است بین “ترک شدن” و “ترک کردن”! پروا قهرمان داستان کارت پستال زنی است که ترک شده است و در طول ۲۶۴ صفحه کتاب شرح تلاش های قهرمان داستان برای رهایی از این حس ترک شدگی است. نوعی رهایی که او بارها فکر می کند به آن رسیده و دیگر آزاد شده است، […]
ادامه مطلب -
کرونا با من، زندگی و دیدگاهم چه کرد؟ (روزنوشت)
روزهای کرونایی روز نوشت ششم: دیشب بعد از شش روز سرشاخ شدن با ویروسِ کوچکِ بدقلقِ کرونا، بالاخره وحشت مثل یک رنگ سیاه، به رنگهای گوناگون ذهنم نفوذ کرد و شکی هم نیست که همیشه رنگ سیاه، رنگ غالب و پیروز است. در این شش روز نفهمیدم که نقش دو دوز واکسن فایزر ای که […]
ادامه مطلب -
مادری که کرونا می گیرد!
شاید هنوز دهانم را بازنکرده، بعضی به من بگویند، تو دیگر چرا می نالی! شماها که واکسن زدید! شماها که راحتید اونورِ دنیا! بله! ما واکسن زدیم، فایزر هم زدیم، دو نوبت هم زدیم، شیک و ترو تمیز هم زدیم! اما من کرونا گرفتم! شاید کرونای ترسناک نه، اما به هر حال قرنطینه ام، به […]
ادامه مطلب -
فصل جدید مادری: فصل خداحافظی با حواشی و تمرکز بر ارزشها و اصول
مقدمه حدود شش ماه پیش بود که از من فقط مادری نالان باقی مانده بود. مادری که به هیچ کاری نمی رسید، تلاش زیادی می کرد اما به آن چیزهایی که می خواست نمی رسید. در آن فصل زیاد نوشتم! همه چیز با غر زدن ها و ناله هایم شروع شد. تا اینکه یک روز […]
ادامه مطلب -
دلنوشته: در دروانِ کرونا تا می توانید جاروبرقی بکشید!
صدای جاروبرقی همدم همیشگی این روزهایم شده است. شنیدن صدای جمع شدن خورده نان ها، بیسکویت و مانده برنج های سفت شده پسرم از زیر صندلی غذا، با آن نوای دل انگیز و رهسپار شدنشان در کیسه جاروبرقی، از هر موسیقیِ آرامش بخشی اثر گذارترند. لااقل حس می کنم چقدر مفیدم! چقدر خوب که این آشغالها […]
ادامه مطلب -
راهکارهای کوتاه وساده برای غلبه بر بیحوصلگی در دوران کرونا
سلام این متن در ادامه متن “بیحوصلگی در دوران مادری و راههای غلبه بر آن” نوشته شده و قرار است که راهکارهای عملی زندگی خودم و بقیه دوستانی که متن هایشان را به گروه واتس اپی روزنگاری های مادران در کرونا ارسال کرده اند، را اینجا با شما به اشتراک بگذارم. اگر متن قبل را […]
ادامه مطلب -
بیحوصلگی در دوران مادری و راه های غلبه بر آن
چرا من این مطلب را می نویسم و چرا تو الان داری این مطلب را می خوانی؟ چون هردوی ما دچار بیحوصلگی شده ایم! من این مطلب را می نویسم، چون مادری هستم که تکرار در زندگی روزمره ام برایم به شدت ناراحت کننده شده و “هنوز” روشی برای حل کسالت های روزمره […]
ادامه مطلب -
دنیا همیشه آن طور که ما می خواهیم پیش نمی رود
ساعت نه صبحِ سه شنبه است. کتاب “میشل اوباما شدن” اینجا، کنارم روی صندلی ماشین است. هدفون هم همینطور! هم هدفون و هم گوشی موبایلم را دیشب شارژ کردم که امروز در طولِ یک ساعتی که قرار است پسرم را در مهد پیش مربی بگذارم، بتوانم به یک فایل صوتی گوش بدهم یا کتاب بخوانم. […]
ادامه مطلب -
(۲) هفت عادت مردمان موثر- عامل بودن!
لباسها را چنگ می زنم. محکم و محکم تر . دلم نمی خواهد هیچ لکی روی آنها بماند. آب داغ است، کمی دستهایم را آزار می دهند. چه بهتر! خیلی از دردها یادم می رود. سرِ آستین بلوزها را به پاچه ی شلوارها می مالم تا پاکِ پاک شوند. صدای جیغ آروین می آید. دوباره […]
ادامه مطلب -
وقتی که آدم مادر می شود
وقتی که آدم مادر می شود زمان خیلی سریعتر می گذرد، به تعبیری عمر آدم انگار یک سوم و یا نصف می شود! گذر زمان انقدر سریع می شود که آدم اصلا متوجه گذر هفته ها و بعضی وقتها ماهها نمی شود. چشم بر هم می زنی می بینی هفته تمام شد! ماه تمام شد! […]
ادامه مطلب