به بهانه پایان کتاب “دراز کش در ساعت خواب” نوشته زهرا شاهی

۳:۵۶ ب.ظ ۲۶/اسفند/۱۴۰۲

قبل از هر چیز بگویم که از نظر من واقعا این کتاب ارزش خواندن نداشت!

به قطعیت می توانم بگویم یکی از بدترین کتابهایی بود که تا حالا خوانده بودم! انقدر خواندن این کتابِ خسته کننده طول کشید که حتی کلمه ای از آن به یادم نمانده که به عنوان خلاصه این کتاب بنویسم! فقط می دانم آرزو داشتم تمام شود که به لیست کارهای ناتمام و کتاب های رها کرده زندگی ام اضافه نشود!

اگر قرار به نمره دادن باشد، به این کتاب نمره ۲ از ۱۰ می دهم! لحن کتاب بسیار نچسب بود! سرعت داستان گویی، گریه آور! نویسنده زن تصمیم گرفته بود کتاب را با چند راوی، آن هم مرد، روایت کند که به نظر من اصلا موفق نشده بود. حرف ها زننده، زبان و لحن نچسب و کلا در یک کلام در نیامده بود!

قسمت جذاب یک کتاب برای من، حس کردن زمینه های اجتماعی یک داستان است! به نظرم این کتاب هیچ چیزی نتوانست به من اضافه کند! در پایان کتاب، نه حسی در من جابجا شده بود، نه به معلوماتم اضافه شده بود، نه حس همدردی داشتم و نه درک جدیدی از کاراکترها به دست آورده بودم. من در واقع اصلا نفهمیدم چرا نویسنده زحمت کشیده و این کتاب را نوشته و چرا ناشر این کتاب را چاپ کرده!! شاید سلیقه ای نوشته باشم، که نوشته ام! ولی اگر قرار باشد لیستی از کتاب های نخواندنی تهیه کنم، قطعا این کتاب در لیست من خواهد بود.

متأسفانه من از این نویسنده، کتاب دیگری نخوانده ام! به حساب عادتم از حمایت کردن از نویسنده های این خانم، این کتاب را خریدم، اما متأسفانه باعث شد، نخواهم کتابی دیگر از ایشان را تجربه کنم. به هر حال همه کتابها قرار نیست به دل آدم بنشینند! این هم روایتی کوتاه بود از کتابی که به دل من ننشست!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

طراحی و پشتیبانی : ف.کوثری